در طول تاریخ ایران،اغلب شاهان به عیش و عشرت و شکار و جنگاوری مشغول بودند و در کنارشان مردانی تحت عنوان «وزیراعظم» یا «صدراعظم»  اداره کشور را برعهده داشتند، اما یادگارهای این مردان کمتر حفظ یا حتی شناخته شده است. در همین تهران، در حالی که بیشتر کاخ‌های شاهان قاجار حفظ شده، هیچ نشانی از خانه امیرکبیر برجای نیست و کمتر کسی می‌داند که خانه صدراعظم نوری یا میرزا نصرالله خان نائینی یا میرزا علی خان امین‌الدوله کجاست؟ در این صفحه می‌خواهیم در مرکز شهر تهران به گردش درآییم و به خانه چند تن از صدر اعظم‌ها و نخست وزیران دوره قاجار و  پهلوی سرک بکشیم. با این توضیح که تا پیش از صدور فرمان مشروطه،در ساختار سیاسی- اداری کشور یک صدراعظم وجود داشت که توسط شاه انتخاب می‌شد و فقط به او پاسخگو بود (و گاه  توسط خود شاه به قتل می‌رسید!) اما پس از برقراری رژیم مشروطه و تفکیک قوا، شاه طبق قانون هیچ اختیاری در اداره کشور نداشت و ریاست قوه مجریه برعهده «رییس‌الوزرا» یا «نخست‌وزیر» بود. او با رای تمایل مجلس و با حکم شاه انتخاب می‌شد و ضمن تشکیل کابینه، در مقابل مجلس شورای ملی پاسخگو بود. نیاز به گفتن نیست که این سیستم فقط روی کاغذ وجود داشت و در عمل به جز 20 سال اول مشروطه و دوران نخست وزیری دکتر مصدق، نخست وزیر چیزی جز گماشته و عامل شاه نبود!
 

خانه میرزا آقاخان نوری
به نام امام جمعه، برای صدراعظم



«میرزا آقاخان نوری» همان صدراعظم بدکرداری است که در توطئه عزل و قتل «میرزا تقی‌خان امیرکبیر» صدراعظم اصلاح طلب ناصرالدین‌شاه قاجار دست داشت و بعد از عزل امیر، به پشتیبانی سفیر انگلستان و مادر شاه بر مسند صدارت تکیه زد. او هفت سال صدراعظم ایران بود و در این مدت، علاوه بر از میان بردن دستاورد اصلاحات امیرکبیر، موجب جدایی هرات و سایر بخش‌های افغانستان از ایران شد. او در سال 1237 خورشیدی از صدارت عزل شد و شش سال بعد درگذشت. شاید بد نباشد بدانید که برنج صدری که از بهترین برنج‌های ایرانی است، نام خود را از صدراعظم نوری گرفته است؛ زیرا او بود که برای نخستین بار کشت این نوع برنج را در شالیزارهای مازندران رواج داد.
خانه صدر اعظم نوری در تهران، در غرب محله تاریخی «عودلاجان»‌ قرار دارد و معروف است به خانه امام جمعه. علت هم این است که در دوره پهلوی، این خانه مدتی در اختیار «امام جمعه خویی» از روحانیان نزدیک به دربار قرار گرفت و از آن پس به این نام معروف شد. آنچه اکنون از خانه میرزا آقاخان نوری باقی مانده، بخش بیرونی آن است و اندرونی خانه از بین رفته؛ اما همین بخش باقی مانده که متشکل از یک حیاط بزرگ و یک ساختمان دو طبقه است، از حیث معماری و تزیینات وابسته به آن بسیار مهم تلقی می‌شود. خصوصا آیینه‌کاری‌ها و درهای گره چینی شده تالار پذیرایی نفاست زیادی دارند و بر دیوارهای تالار نیز تابلوهای نقاشی زیبایی شامل صورت‌های انسانی و مناظر طبیعی نصب شده است. سبک و سیاق‌ فرنگی مآبانه این تابلوها،از نفوذ هنر اروپایی در هنر ایران طی دوره قاجار حکایت می‌کند. خانه صدراعظم نوری اکنون در اختیار اداره کل میراث فرهنگی استان تهران و دارای کاربری اداری است. دیدن آن نیز در ساعات اداری و با کسب اجازه از مسوول خانه امکان‌پذیرخواهد بود.
نشانی: ضلع شرقی خیابان ناصرخسرو، کوچه امام جمعه

خانه میرزا حسین خان سپهسالار
میزبان نخستین  پارلمان ایران


«میرزا حسین قزوینی» ملقب به «مشیرالدوله» و «سپهسالار» از صدراعظم‌های معروف دوره ناصرالدین‌شاه است. او سردمدار دومین حرکت اصلاحی دوره ناصری پس از امیرکبیر بود، اما مخالفت درباریان سنت‌گرا با او و نیز خطای بزرگی که در واگذاری امتیازهای خطرناک به اتباع بیگانه مرتکب شد، زمینه سقوطش را فراهم آورد. بعد از آن، مدتی وزیر امور خارجه بود و نهایتا در سال 1260 خورشیدی در مشهد درگذشت و در رواق دارالسیاده حرم رضوی به خاک سپرده شد. از یادگارهای مهم او در شهر تهران، مسجد و مدرسه سپهسالار (مدرسه عالی شهید مطهری) است. باغ و خانه بزرگ سپهسالار در محله دولت قرار داشت و چون او وارثی نداشت، پس از مرگش به رسم معمول دوره قاجار، به تصرف شاه درآمد و جزئی از املاک سلطنتی شد. بعد از پیروزی انقلاب مشروطه، مظفرالدین‌شاه عمارت سپهسالار را در اختیار مجلس شورای ملی گذاشت تا جلسات مجلس در آن برگزار شود. این ساختمان حدود دو سال بعد به دستور محمد علی‌شاه و به دست قزاقان روس به توپ بسته شد و آسیب فراوان دید، اما پس از سقوط شاه و اعاده مشروطیت، مرمت شد و تا سال 1357 خورشیدی محل استقرار مجلس شورای ملی بود. اکنون نیز آن را به موزه مجلس تبدیل کرده‌اند و درهایش را به روی مردم گشوده‌اند.
نشانی: ضلع شرقی میدان بهارستان     زمان بازدید: شنبه تا چهارشنبه، ساعت 9 تا 14

خانه امین‌السلطان
ارثیه‌اى برای دایی‌جان ناپلئون


«میرزا علی‌اصغرخان امین‌السلطان»، معروف به «اتابک اعظم» آخرین صدراعظم ناصرالدین شاه بود.او در دوره «مظفرالدین‌شاه» نیز چند سالی صدراعظم بود و در تمام این مدت به فساد مالی، بی‌کفایتی و وابستگی به سیاست روسیه شهرت داشت. بنابراین بعد از پیروزی جنبش مشروطه و فوت مظفرالدین‌شاه، «محمدعلی‌شاه قاجار» او را که به خارج از کشور رفته بود، به ایران فراخواند و به عنوان رییس‌الوزرابه مجلس معرفی کرد. منتها زمانه تغییر کرده بود و آگاهی مردم مانع از این بود که امین‌السلطان بتواند رفتارهای دوره استبداد را تکرار کند. نهایتا در سال 1286 خورشیدی، توسط یکی از مشروطه‌خواهان تبریزی به نام «عباس آقا صراف» در میدان بهارستان تهران ترور شد و به قتل رسید.
امین‌السلطان در تهران و شمیران املاک زیادی داشت. باغ بزرگ او معروف به «پارک اتابک» همین جایی است که اکنون سفارت روسیه قرار دارد، اما علاوه بر این باغ، یک خانه بسیار بزرگ هم در خیابان لاله‌زار داشت که از پدرش به ارث برده و زمین‌های وسیعی را به آن افزوده بود. این خانه بعد از قتل او توسط ورثه‌اش قطعه قطعه و فروخته شد و بخش‌های اصلی خانه را یکی از تجار آذربایجانی به نام «حاج رحیم اتحادیه» خرید. خوشبختانه این قسمت – البته با هزار جور دخل و تصرف و به صورت نیمه ویران – هنوز باقی و در دست ورثه حاج رحیم است. به همین خاطر آن را باغ یا خانه اتحادیه هم می‌نامند. چیزی که باعث شهرت خانه- باغ اتحادیه شده، این است که در اوایل دهه 1350 خورشیدی، سریال معروف «دایی‌جان ناپلئون» را در آن فیلم‌برداری کردند و همین کار باعث شد که خانه مزبور در حافظه جمعی ایرانیان جایی برای خود باز کند. در سال‌های اخیر این خانه زیبا، محل کشاکش دوستداران میراث فرهنگی و بازاریانی بوده است. خوشبختانه سال گذشته، شورای اسلامی شهر تهران مصوبه خرید، مرمت و استفاده فرهنگی از این یادگار ارزشمند را تصویب کرد که امید می‌رود هرچه زودتر و قبل از تخریب کامل خانه اجرایی شود. دیدن این خانه مستلزم کسب اجازه از مالکان است که گویا به سختی ممکن می‌شود. اما سر در شکوهمند خانه را می‌توانید در اولین نشانی زیر ببینید:
نشانی اول: خیابان لاله‌زار، انتهای بن بست اتحادیه
نشانی دوم: خیابان فردوسی، انتهای کوچه هنر
 

خانه وثوق‌الدوله
دو رییس‌الوزرا در یک خانه



خانه‌ای که در تهران به تناوب به نام «خانه قوام‌الدوله» و «خانه وثوق‌الدوله» خوانده می‌شود، یکی از زیباترین  خانه‌های تاریخی تهران است و گمان می‌رود که از هر خانه دیگری در این شهر قدیمی‌تر باشد؛ خصوصا که سبک و سیاق خانه تا حد زیادی سبک معماری ماقبل قاجار؛ یعنی دوره زندیه را منعکس می‌کند. پیش از معرفی آن، بهتر است که کمی درباره صاحبانش صحبت کنیم.
صاحب اصلی و اولیه خانه، «میرزا محمدخان قوام‌الدوله» از دیوانسالاران بانفوذ ایران در دوره قاجار است. آنچه باعث شهرت او در میان دیگر دیوانسالاران قاجاری شده، این است که دو نوه او به نام‌های «وثوق‌الدوله» و «قوام‌السلطنه» چندین و چند بار به مقام وزارت و ریاست‌الوزرایی رسیدند و مجموعا نقش مهمی را در صحنه سیاسی ایران بازی کردند. قوام‌السلطنه را در قسمت معرفی خانه خودش بهتر خواهیم شناخت، اما درباره «حسن وثوق» ملقب به وثوق‌الدوله که یکی از مالکان خانه مورد نظر بود، باید بگوییم که او دو بار به حکم «احمدشاه قاجار» و با رای تمایل مجلس شورای ملی به مقام ریاست‌الوزرایی رسید. مهم‌ترین کارش هم امضای قرارداد 1919 با دولت انگلستان بود که ایران را در مقابل پاره‌ای امتیازات، تحت‌الحمایه دولت انگلستان می‌کرد. البته این قرارداد با مخالفت احمدشاه، نمایندگان مجلس، احزاب سیاسی و قاطبه مردم لغو شد و کابینه وثوق‌الدوله هم سقوط کرد، اما او را به صورت شخصی بدنام در تاریخ ایران درآورد.
خانه وثوق‌الدوله در دوره محمد شاه قاجار ساخته شده اما گمان می‌رود که هسته اولیه آن متعلق به دوره زندیه باشد. بنای فعلی بخشی از یک مجموعه بزرگ است که در سال‌های پیش از انقلاب از سوی بازماندگان خانواده به وزارت فرهنگ و هنر اهدا شد. حمامی موسوم به حمام قوام‌الدوله نیز در ضلع شمال شرقی خانه قرار دارد که بخشی از این مجموعه بوده و اکنون به صورت کاملا مجزا درآمده است.بخش باقی‌مانده خانه، شامل یک ساختمان آجری سه طبقه (با احتساب زیرزمین) است که از شمال و جنوب به دو حیاط متصل می‌شود. اهمیت خانه بیشتر به جهت تزیینات نفیس و نقاشی‌های دیواری تالار نقاشی و تالارآینه است که تلفیقی از سبک ایرانی و اروپایی را به نمایش می‌گذارد. همچنین در تالار آینه، گراورهایی از چهره زنان اروپایی در قاب آیینه قرار گرفته است.خانه قوام‌الدوله از دهه 40 تا کنون چندین بار مورد مرمت قرار گرفته و اکنون به عنوان دفتر کمیته ملی ایکوموس (شورای بین‌المللی بناهای تاریخی) مورد استفاده قرار می‌گیرد. متاسفانه در این خانه تاریخی زیبا و پراهمیت به روی صاحبان اصلی آن یعنی مردم، بسته است و ایکوموس نیز به این راحتی‌ها اجازه بازدید عموم از آن را نمی‌دهد، اما اگر از آن حوالی رد شدید، دق‌الباب و درخواست برای دیدن خانه ضرر ندارد.
نشانی: خیابان امیرکبیر شرقی، ابتدای کوچه شهید علیرضا جاویدی (میرزا محمود وزیر)

خانه دکترمصدق
آخرین سنگر مقاومت در برابر کودتا



‌آیا دکتر محمد مصدق نیاز به معرفی دارد؟ کیست که نداند او رهبر ملی شدن صنعت نفت ایران و نخست وزیر کشور در سال‌های 1330 تا 1332 بود و اینکه دولتش با کودتای مشترک آمریکا و انگلیس و شاه سقوط کرد و خودش تا پایان عمر دچار زندان و تبعید شد؟ شاید جالب باشد بدانید که این مرد بزرگ متعلق به یکی از خاندان‌های بانفوذ ایران در دوره قاجار بود. پدرش وزیر دفتر ناصرالدین‌شاه و مادرش نوه «عباس‌میرزا»؛ نایب‌السلطنه و ولیعهد «فتحعلی‌شاه» بود. خاله او نیز با مظفرالدین شاه ازدواج کرد و ملکه ایران شد و در نتیجه محمدعلی‌شاه پسرخاله وی به شمار می‌آمد. این جایگاه خانوادگی موجب شد که محمد در ۱۳ سالگی با لقب «مصدق‌السلطنه»، رییس استیفای خراسان یا به لفظ امروز، مدیر کل امور اقتصادی و دارایی استان خراسان شود. با این همه، او توجه زیادی به اشرافی‌گری نداشت و پس از این که تحصیلات خود را در رشته حقوق در کشور سوییس به پایان برد، به ایران بازگشت و در صف رجال آزادیخواه قرار گرفت. او نخستین ایرانی است که در رشته حقوق موفق به اخذ درجه دکترا شده است. محمد مصدق در کابینه‌های مختلف پس از مشروطه سمت وزارت داشت، اما در دوره پهلوی اول به این علت که با سلطنت مخالف بود، خانه نشین شد. نهایتا بعد از سقوط پهلوی اول با ورود به مجلس و تشکیل جبهه ملی، نقش مؤثری را در خلع ید دولت انگلستان از نفت ایران ایفا کرد که داستانش شهره خاص و عام است. خانه دکتر مصدق در انتهای خیابان فلسطین تهران (کاخ سابق) قرار دارد. این همان خانه‌ای است که در جریان کودتای 28 مرداد 1332 مورد حمله کودتاچیان قرار گرفت و جالب این که هنوز آثار گلوله‌های تانک بر دیوار آن دیده می‌شود. البته بخشی از خانه که جلسات هیات وزیران در آن برپا می‌شد، در دهه 1360 خورشیدی توسط فرزند دکتر مصدق فروخته و تبدیل به آپارتمان شد، اما بخشی از آن که گویا محل زندگی دکتر مصدق بوده، همچنان باقی است. این بخش در اختیار دانشگاه هنر قرار دارد و تا چند سال پیش به عنوان خوابگاه دانشجویی از آن استفاده می‌شد (اکنون را نمی‌دانیم). نکته جالب در این خانه، سادگی آن است که به روحیه مردمی دکتر مصدق اشاره دارد. این خانه برخلاف خانه اشرافی و پر زرق و برق سایر صدراعظم‌ها و رییس‌الوزراها و نخست وزیران، در کمال سادگی و به دور از هرگونه تجملی ساخته شده و شاید بین نخست وزیران دوره پهلوی یک نمونه منحصر به فرد به شمار آید. دیدار خانه دکتر مصدق، برای همگان میسر نیست، اما اگر از آن حوالی رد بشوید، تماشای دیوارهای خانه‌ای که با «کاشی109»  مشخص شده و زخم‌های کودتا را برپیکر دارد، خالی از لطف نیست.
نشانی: خیابان فلسطین، پایین‌تر از چهار راه جمهوری
«احمد قوام» ملقب به «قوام‌السلطنه» از نامدارترین چهره‌های تاریخ معاصر ایران است. زندگی سیاسی‌ او آنقدر پرماجراست که نمی‌دانیم چه چیزش را بگوییم و چه چیزش را نگوییم. خیلی خلاصه اینکه احمد قوام به علت تعلق به یک خاندان دیوانی، در جوانی پیشخدمت ناصرالدین‌شاه شد. سپس در دوره مظفرالدین‌شاه، منشی‌گری شخص شاه را برعهده گرفت. فرمان مشروطه به خط اوست و نشان می‌دهد که خط تحریر را بسیار خوب می‌نوشته‌است.قوام در دوره مشروطه، در کابینه‌های مختلف، سمت وزارت داشت و بین سال‌های 1300 تا 1331 خورشیدی مجموعا 11 بار رییس‌الوزراء و نخست وزیر شد. او شخصی خاکستری در تاریخ ایران است که در کارنامه‌اش نقاط تاریک و روشن فراوان دیده می‌شود. برای نمونه، قوام از مخالفان پهلوی اول و از طرفداران سرسخت قانون اساسی مشروطه بود، اما در عین حال، سرکوب قیام «میرزا کوچک خان جنگلی» در زمان ریاست‌الوزرایی او صورت گرفت. همچنین، پس از جنگ جهانی دوم، نقش مهمی در بیرون راندن قوای شوروی از ایران و مبارزه با طرفداران جدایی آذربایجان از خاک ایران بازی کرد، اما در زمان نخست‌وزیری «دکتر محمد مصدق» از طرف شاه مأمور تشکیل کابینه شد و در 30 تیر 1330 خورشیدی، طرفداران نهضت ملی را به شکل خونباری سرکوب کرد. این واقعه موجب سقوط کابینه قوام شد و زندگی سیاسی او به پایان رسید. نهایتا سه سال بعد در حالی که مورد نفرت بخش زیادی از مردم ایران قرار گرفته بود، درگذشت.
خانه اشرافی و مجلل قوام‌السلطنه در محله تاریخی «دولت» قرار گرفته و از آثار اواخر دوره قاجار است. سبک معماری خانه مثل بیشتر بناهای اشرافی آن دوران تحت تأثیر معماری نئوکلاسیک اروپاست و رد پایی از معماری ایران در آن دیده نمی‌شود. همچنین، نمای خانه دارای آجرکاری‌های زیبا و ظریف است که دیدن‌شان چشمان هربیننده‌ای را خیره می‌سازد. خانه قوام‌السلطنه پس از مرگ او چندین بار دست به دست شد تا این که نهایتا در نیمه دوم دهه 1350 موزه «آبگینه و سفالینه‌های ایران» را در آن برپا کردند. البته بعد از انقلاب، در عمارت اندرونی خانه نیز «بنیاد سینمایی فارابی» مستقر شد (بازدید گردشگران از این بخش ممکن نیست.) آثار موجود در موزه آبگینه، هم از حیث تاریخی و هم از حیث هنری ارزش زیادی دارند و چیدمان موزه از بهترین نمونه‌ها در ایران است. بنابراین بازدید کنندگان خانه قوام‌السلطنه ناراضی از این خانه خارج نمی‌شوند.
حسن پیرنیا ملقب به مشیرالدوله از وزیران و رییس‌الوزراهای ایران در اواخر دوره قاجار و فرزند «میرزا نصرالله خان نائینی» نخستین صدراعظم عصر مشروطه است. او و بردارش «حسین پیرنیا» از تحصیل‌کردگان اروپا و از افراد آشنا به حقوق اساسی و قوانین اروپایی بودند. بنابراین هر دو نقش مهمی در نگارش قانون اساسی مشروطه و متمم آن داشتند. حسن پیرنیا در سال‌های پس از مشروطه تا روی کار آمدن پهلوی اول، با چهار بار ریاست‌الوزرایی، هفده بار وزارت در کابینه‌های مختلف و پنج دوره نمایندگی مجلس شورای ملی، در قامت یکی از ارکان اصلی دولت‌های مشروطه ظاهر شد و به گونه‌ای رفتار کرد که مورد قبول و احترام همه سیاستمداران روزگار خود بود. او ضمن هفت بار تصدی وزارت عدلیه، در نوسازی تشکیلات قضایی کشور نقش مهمی ایفا کرد و با نوشتن قانون تشکیلات وزارت عدلیه و قانون اصول محاکمات، در زمره کسانی قرار گرفت که سیستم قضایی نوین ایران را پایه‌گذاری کردند. پیرنیا در دوره پهلوی اول مثل سایر رجال آزادیخواه خانه نشین شد و به تألیف کتاب‌هایی چون «ایران باستان» و «داستان‌های ایران قدیم» پرداخت، اما سترگ‌ترین کارش تالیف کتاب «ایران باستان» بود که بی‌شک در شمار نخستین پژوهش‌های علمی ایرانیان درباره تاریخ باستانی‌شان جای می‌گیرد.او چند پسر داشت که از همه معروف‌تر «داوود پیرنیا» موسس کانون وکلای دادگستری و مدیر برنامه معروف گل‌ها» در رادیوی ایران است. برنامه‌ای که بخش بزرگی از میراث موسیقی ملی را مدیون آن هستیم. مجموعه خانه‌های خاندان پیرنیا در محله دولت قرار داشت که هنوز بخش‌هایی از آن باقی است. در این مجموعه، خانه حسن پیرنیا از سایر خانه‌ها سالم‌تر باقی مانده و به خوبی محافظت می‌شود؛ زیرا این خانه بعد از مرگ پیرنیا در سال 1314 خورشیدی به همسرش خانم «شکوه اعظم» رسید و او نیز وصیت کرد که آن را پس از مرگش به بیمارستان تبدیل کنند. البته چون استقرار بیمارستان در یک خانه تاریخی ممکن نبود، آن را به «موسسه مطالعات تاریخ پزشکی، طب اسلامی و مکمل» تبدیل کرده‌اند. خانه پیرنیا چند سالی پس از مشروطه ساخته شده و مثل دیگر خانه‌های اشرافی آن روزگار متاثر از سبک نئوکلاسیک اروپایی با الهاماتی از معماری ایرانی است، مثلا در زیرزمین خانه اتاقی وجود دارد که روی کاشیکاری‌های آن، چهره‌های اسطوره‌ای و تصویر شاهان ایران باستان را کشیده‌اند و این خود گواهی است از علایق حسن پیرنیا به تاریخ و فرهنگ باستانی ایران زمین. دیدن این خانه فقط با کسب اجازه از مدیریت آن امکان پذیر خواهد بود.
نشانی: خیابان لاله زارنو، پایین‌تر از تقاطع منوچهری، انتهای کوچه پیرنیا
«حسن مستوفی» معروف به «مستوفی‌السلطنه» و «آقا» از چهره‌‌های سیاسی نامدار در دوره مشروطه است. پدر و پدر بزرگ او هر دو مستوفی‌الممالک دیوان قاجاریه بودند. مستوفی‌الممالک رییس مستوفیان بود و مستوفیان کسانی بودند که رسیدگی به دخل و خرج مملکت از تعیین مالیات گرفته تا وصول و خرج آن با ایشان بود. بنابراین مستوفی‌الممالک بالاترین مقام اقتصادی کشور به حساب می‌آمد و شاید از پاره‌ای جهات سومین مقام پس از شاه و صدراعظم بود. از آنجا که در دوره قاجاریه بسیاری از القاب و مناصب به صورت موروثی از پدر به پسر منتقل می‌شد، حسن مستوفی‌ نیز در هفت سالگی با لقب مستوفی‌الممالک رییس دیوان استیفا شد؛ منتها چون کودکی بیش نبود، «میرزا هدایت‌الله وزیر دفتر»، پدر دکتر محمد مصدق را در کنارش نشاندند تا کارها را انجام دهد و رسم مملکت داری را به این پسر هفت ساله بیاموزد. حسن که تنها فرزند خانواده بود، در 11 سالگی پدر را از دست داد و علاوه بر شغل او، ثروت افسانه‌ای‌اش را نیز به ارث برد. طبیعتا چنین بچه‌ای باید از خود راضی و متکبر و بی‌خبر از حال و روز مردم بار می‌آمد، اما چنین نشد. او پس از یک دوره تحصیل و اقامت در اروپا به ایران بازگشت و در ردیف جوانان آزادیخواه و مشروطه طلب قرار گرفت. بعد از مشروطه نیز مجموعا شش بار به مقام رییس‌الوزرایی و ۱۵ بار به مقام وزارت رسید و در تمام این مشاغل، ضمن خدمات به کشور و ملت، نام نیکی از خود برجای گذاشت. حسن مستوفی در سال 1311 خورشیدی چشم از جهان فروبست.
خانه پدری حسن مستوفی در محله سنگلج تهران قرار داشت و مساحتش به 70 هزار مترمربع می‌رسید. مستوفی بعد از فوت پدر، یعنی در سال‌های پایانی سلطنت ناصرالدین‌شاه، عمارت بزرگ و بسیار مجللی را در باغ این خانه بنا کرد که شاید در آن روزگار تنها عمارت کاملا «فرنگی ساز» تهران به شمار می‌آمد و تمام و کمال به سبک معماری نئوکلاسیک اروپا ساخته شده بود. از آنجا که حسن مستوفی 10 بار ازدواج کرد و دارای 23 فرزند بود، بعد از مرگ، خانه- باغ 70 هزارمتری‌اش بین ورثه تقسیم شد. بیشتر قطعات آن به فروش رفت و در جایش خانه‌های زیادی ساخته شد، اما خوشبختانه عمارت اصلی که همان عمارت فرنگی‌ساز بود، تا به امروز باقی مانده و در فهرست آثار ملی کشور ثبت شده است.  این عمارت دو طبقه اکنون در اختیار اداره پست است و متاسفانه بدون این که استفاده خاصی از آن بشود، تقریبا به حال خود رها شده است. دیدن آن نیز مستلزم کسب اجازه از اداره پست یا سرایداری است که در آنجا زندگی می‌کند.  

 نشانی: خیابان 15 خرداد، چهار راه گلوبندک، گذر مستوفی.